.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
ايران اسلامي يا اسلام ايراني؟
علیرضا سعیدآبادی
ايران اسلامي يا اسلام ايراني؟

«هر گاه عظمت دریا را می بینی به رودهایی که آن را پر می کنند بیاندیش وآنگاه دریای اندیشه ات را از افکار ناب دیگران لبریز کن» شما چه فكر مي كنيد؟ايران اسلامي درست است يا اسلام ايراني؟رويكرد اين نوشتار تاريخي نيست و تقدم و تاخر پيدايش ايران و ظهور اسلام ، روابط و خدمات متقابل هر یک و سير تاريخي آن را بررسي نمي كند بلكه سعي دارد محدوديت ها و واقعيت هاي يك نظام سياسي مشخص به نام ج.ا.ايران را در جهان معاصر با مردماني كه در سرزمين واحدي زندگي مي كنند و همانند هر ملتي كه در تراز ايرانيان قرار دارند به اهداف مشتركي بايد بيانديشند و منافع ملي خاصي هم باید داشته باشند مورد توجه قرار دهد. به نظر نويسنده دو مفهوم كلي اسلام و ايران دو دايره مساوي و يا كاملاً بي ارتباط با هم نيستند و رابطه بزرگي و كوچكي اين دو دايره عموم و خصوص مطلق نيست به گونه اي كه يكي به طور كامل در ديگري قرار گيرد.وقتي مي گوييم رابطه مسلمان و ايراني عموم و خصوص من وجه هست يعني اين كه نسبيت وجود دارد ولي آنچه كه فراتر از اين رابطه هاي منطقي بايد مدنظر قرار دهیم چند واقعيت عمده است:اول اين كه قرائت هاي اسلامي در جامعه ما متعددند و منافع ملي را تحت الشعاع خود قرار مي دهند.دوم این که مفهوم ايران و ايراني با همه قومیت های آن تعريف واحدي دارد و با منافع ملي سازگارتر است.و سوم این که سخن از هويت تركيبي ايرانيان با دو مولفه فرهنگ ايراني و فرهنگ ديني و رابطه هركدام با منافع ملي به محاسبات دقيق و بازمهندسي نياز دارد.آيات 198 و 199 سوره شعرا و سخن امام جعفر صادق(ع) درباره آن كه فرمودند:اگر قرآن بر عجم نازل شده بود ، عرب به آن ايمان نمي آورد ولي قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ايمان آورد و اين براي عجم فضيلتي است.موید این مطلب است که پذيرش اسلام از سوي ايرانيان نشانه بزرگی و بالندگي جامعه ايراني است و نه ترك هویت و تمدن ايراني.برقراري رابطه اي كه اين دو را به اهداف جهاني هر كدام برساند از وظايف سياستمداران است.جهان گرايي اسلامي وعده خداوند است ولي مسلمانان نگاه هاي متفاوتي به آن دارند.آنچه كه مسلمانان برسر آن اتفاق نظر دارند نمادهاي مشتركي همچون كتاب خدا و پيامبر و آیین های مذهبي است. و براین اساس ، پيمان نامه هاي فردي و اجتماعي نانوشته اي بين مسلمانان وجود دارد كه به آنان هويت جهاني مي دهد.این هویت جهانی ، در صورت همگرايي بيشتر سازمان هاي مردم نهاد محلي و سازمان هاي بين المللي غيردولتي مي تواند سرنوشت تاريخ را بسازد.آنچه كه ما ايرانيان در اين حركت بسوي آينده به آن نياز داريم بيش از هر چيز بازمهندسي هويت ملي است.پيش از اسلام ايراني ها سعی داشته اند تا یک تناسب منطقي بين هويت ديني و ملي خود بوجود آورند ، به گونه اي كه آيين مزدك و نژاد آريايي برابر با هم درنظر گرفته مي شدند.چرا شيعه و ايراني بودن نتوانند رابطه اين هماني با یکدیگر داشته باشند.مدل واتيكان در دنياي مسيحيت بي ارتباط با اين نوشتار نيست.شيعه با اين كه در نقاط مختلف آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریکا و البته بيشتر در جغرافياي خاورميانه ديده مي شود اما فقط در ساختار نظام سیاسی ايران است كه تعريف شده و داراي جايگاه حكومتي است.حكومت شيعه در ايران يك واقعيت است و مي تواند رهبري معنوي شيعيان را در افق برنامه ريزي هاي بلندمدت كاملاً در پي داشته باشد.اما اين همانند هر پديده سياسي ديگري مي تواند هم فرصت باشد و هم تهديد.از اين رو ، با کمک محاسبات دقیق نبايد اجازه داد بر جنبه هاي تهديدزايي آن که فراوان نیز هستند افزوده شود. طرح مكتب ايراني در اين چند ماه اخير بدون محاسبات دقيق ملي از سوي سياستمداران كشورمان صورت گرفته است.مگر مي شوداسلاميت و ايرانيت را در شرایط موجود دو دايره مساوي در نظر گرفت.شيعه به عنوان بخشي از اسلام و ايراني بودن به اين رابطه نزديك تر هستند.افزايش جايگاه معنوي كشورمان در بين شيعيان جهان با استفاده از تمامي اقدامات ممكن فرهنگي راهبرد خوبي براي رسيدن به اين هدف در آينده بلندمدت به نظر مي رسد.البته نويسنده درباره شهروندان اهل سنت و حتي قوميت های ایرانی كه همواره در برهه های حساس تاریخی در راه مام وطن جانفشانی کرده اند و بيشتر در نواحي مرزي كشورمان زندگي مي كنند معتقد است ايشان در ساختارهاي محلي و بومي بايد به نقش هاي بزرگ تري دست يابند. همانگونه كه افزايش برد منافع ملي بايد متناسب با امكانات و قدرت ملي باشد ، افزايش برد منافع ايدئولژيك كشور و معرفي شيعه به عنوان آوانگارد جهان اسلام و نماينده تمامي اديان اسلامي با همه تنوعي كه دارند و با توجه به هزينه ها و محدوديت هاي ملي بايد به زمان مناسب تری در آْينده درازمدت موكول شده و با برنامه ریزی استراتژیک در افق زمانی دورتري جستجو شود. به نظر نویسنده ، فرهنگ و هویت ایرانی از سه بخش مکمل یکدیگر تشکیل شده است : 1-تاریخ و تمدن ایران ، کشوری که قدمت چند هزار ساله دارد با آمیزه ای از اسطوره ها ، افسانه ها ، شخصیت ها و سنت های اخلاقی و پسندیده در ایران باستان و پس از اسلام که بسیاری از آن ها همچون زبان پارسی ، آیین نوروز ، جشن های ایرانی ، شاهنامه و ده ها اثر ملی و نام آشنای دیگر برای جهانیان همچنان وحدت آفرین ، هویت بخش و در راه کمال جویی ملت ما نقش سازنده ای دارند و اگر مانند این سرمایه ها ، برخی بخش های مغفول و یا نادیده گرفته شده فرهنگ ایرانی نیز بازآفرینی و ترویج شوند به مهندسی فرهنگی جامعه برپایه تمامی ظرفیت های فرهنگی کشور و رسیدن به یک استراتژی جامع فرهنگی براساس آن کمک شایان توجهی می کند.مفروض اساسی در این بازآفرینی باید این باشد که پارسیان همواره موحد بوده اند. 2- مسلمان بودن است که همزمان با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان به افتخار ایرانی بودن ما ، وجهی متعالی تر داده است.ایرانی بودن و فرهنگ دینی ما از پيش از اسلام همراه یکدیگر بوده اند.در مهندسی فرهنگی جامعه ایرانی یک دیدگاه مبتنی براین است که در یک رابطه هم نشینی ، فرهنگ اسلامی به صورت ایرانی درآمده و فرهنگ شیعه نمود بارز آن است.اسلام یک دین اجتماعی است و هر جامعه به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می برد و ایرانیان در این راه ، به گواه تاریخ موفق تر بوده اند و خدمات فراوانی به اسلام ارایه کرده اند.پارسیان همواره از دو وجه دنیوی و اخروی دین همزمان کمال استفاده را برده اند.توسعه بی بدیل دانش و فرهنگ بشری ازسوی ایرانیان در قبل و بعد از اسلام از افتخارات جامعه ایرانی است. 3-انقلاب سال 57 بخش سوم فرهنگ ایرانی است که بیش از سه دهه از حیات پربار آن می گذرد و اینک در دهه چهارم بیش از گذشته نیازمند توجه بیشتر به عناصر هویت ساز ایرانی درچارچوب یک استراتژی جامع فرهنگی است تا بتواند با سایر فرهنگ ها همکاری و ارتباط درون زا داشته باشد. براساس آنچه گفته شد واژگان ايران اسلامي و اسلام ايراني واژگان دقيقي نيستند و فراتر و دقیق تر از اين تقسيم بندي بايد منافع ملي كشورمان در سه سطح ملي ، منطقه اي و جهاني و با افق هاي زماني متفاوت به گونه اي طراحي شود كه در سطح ملي بيشتر در درون جغرافياي ايران و در افق برنامه ريزي هاي كوتاه مدت و ميان مدت پيگيري شود.در سطح منطقه اي بيشتر در افق برنامه ريزي هاي بلندمدت بیش از ده سال تلاش شود تا جهان گرايي ايران شيعي و مركزيت شيعه در ايران تقویت گردد.و در سطح جهاني ، و در افق هاي زماني بیش از بيست سال پس از تامين منافع ملي كشورمان در ابعاد داخلي و در سطح منطقه اي ، از دكترين ام القراي اسلامي كه براساس آن ج.ا.ايران ، آوانگارد جهان اسلام خواهد بود می توان پيروي نمود.

علیرضا سعیدآبادی
کارشناس ارشد روابط بین الملل


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.162 seconds.